
—
دست حق حیدر کرار علی
شیر حق حجت دادار علی
مخزن و معدن اسرار علی
سید و سرور و سالار علی
جان به قربان جمالت مولا
کی رسم من به وصالت مولا
چه بگویم که جه ها کرد عدو
آتش کینه به پا کرد عدو
ای خدا شیعه دلش محزون است
از غم عشق علی مجنون است
این همان ماتم عظمی باشد
سحر آخر مولا باشد
میزبان زینب کبری باشد
او نوازش گر بابا باشد
زیر لب زمزمه دارد زینب
که دگر آخر کار است امشب
تا علی گشت برون از خانه
عالمی شد ز غمش غمخانه
شد علی شمع و همه پروانه
خیل مرغان ز پی اش مستانه
می سرودند به صد آه و نوا
مرو امشب تو مسجد مولا
مسجد کوفه پر از غوغا شد
گوئیا روز جزا بر پا شد
سند قتل علی امضاء شد
پر ز اندوه دل زهرا شد
تا که آمد ز شهادت خبرش
بست تکبیر نماز سحرش
حیدر از تیغ جفا شد بیتاب
رفت از هوش میان محراب
رنگ خورشید علی شد مهتاب
چهره اش در یم خون گشت خضاب
ضربه تیغ اگر کاری بود
ذکر مولا به لبش جاری بود
نظرات شما عزیزان:
:: موضوعات مرتبط: ، ،

