داستان پندآموز

حتما نظرات خوتان را اعلام بفرمائید

داستان پندآموز

 کشاورزی الاغ پیری داشت که یک روز اتفاقی به درون یک چاه بدون آب افتاد. کشاورز هر چه سعی کرد نتوانست الاغ را از درون چاه بیرون بیاورد پس برای اینکه حیوان بیچاره زیاد زجر نکشد، کشاورز و مردم روستا تصمیم گرفتند چاه را با خاک پر کنند تا الاغ زودتر بمیرد و زیاد زجر نکشد. مردم با سطل روی سر الاغ هر بار خاک می‌ریختند اما الاغ هر بار خاک‌های روی بدنش را می‌تکاند و زیر پایش می‌ریخت و وقتی خاک زیر پایش بالا می آمد سعی می کرد روی خاک‌ها بایستد. روستایی‌ها همینطور به زنده به گور کردن الاغ ادامه دادند و الاغ هم همینطور به بالا آمدن ادامه داد تا اینکه به لبه چاه رسید و بیرون آمد

 مشکلات مانند تلی از خاک بر سر ما می‌ریزند و ما همواره دو انتخاب داریم

اجازه دهیم مشکلات ما را زنده به گور کنند

از مشکلات سکویی بسازیم برای صعود



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:



:: موضوعات مرتبط: اشعار و داستانک و ابیات پند آموز، ،
نويسنده : دوستی