رویای گمشده

حتما نظرات خوتان را اعلام بفرمائید

رویای گمشده

دوچرخه شماره ۸۱۷

  • سهم تو از زندگي

 

لوله‌ي تفنگ را

به سويت نشانه مي‌گيرند:

بنگ... بنگ...

قطره‌هاي خون

بر پرهاي سفيد

بر پرهاي خاكستري

و برپاهايت جاري مي‌شوند

«اين رسمِ مهمان‌نوازي نبود!»

مي‌گويي

و تمام

جسم بي‌جان تو

سوژه‌اي مي‌شود

براي عكاسان

و برگزاري نشست‌هايي در حمايت از دُرناها

تمام سهم تو

                                   از زندگي

                                                          همين بود!

 ------------------------------------------------------------------------------------------

  • رؤياي گمشده

رؤياي كوچكي داشتم

فرستادمش به سوي آسمان

با قاصدكي سفيد

مدتي بعد

نگرانش شدم

بادبادك قرمزم را فرستادم

تا دنبالش بگردد

در بادها

و نگهبانش باشد

رؤيايم هنوز برنگشته

و من از آن روز قاصدك‌ها را بدقول مي‌د‌انم

و رؤيايم را در آسمان و باد مي‌جويم

---------------------------------------------------

جوانه‌ی آبی

چه لذتی دارد/
شفا یافتن/
خوب شدن/
عبور از دردها

محو شدن زخم‌ها

چه لذتي دارد

دوباره خنديدن

شادي، دويدن

بعد از تمام رنج‌ها

تمام شكستن‌ها

چه لذتي دارد

بي‌پايان نو شدن!

****************************************

 

 

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:



:: موضوعات مرتبط: ، ،
نويسنده : دوستی