مصاحبه با امير سرتيپ دوم خلبان «مسعود اقدام »قسمت سوم

حتما نظرات خوتان را اعلام بفرمائید

مصاحبه با امير سرتيپ دوم خلبان «مسعود اقدام »قسمت سوم

رأس ساعت مقرر، يك فروند سی-صد و سی هركولس در باند فرود چابهار به زمين نشست و بعد از خزش در صد متري ما كه به خط شده بوديم، توقف كرد. درب انتهاي هركولس باز شد، يك اتومبيل شورلت ايران از هواپيما خارج گرديد و شروع كرد به دور زدن تا كولر، داخل ماشين را كاملاً خنك كند. حمل اين شورلت به چابهار به اين معني بود كه ربيعي حاضر نبود حتي آن صد متر را هم پياده يا با جيپ هاي داخل محوطه به طرف ما بيايد. حالا حساب كنيد ما يك هفته در آن رطوبت، عرق و گرد و غبار حتي يك دوش خشك و خالي هم نگرفته ايم. در آن مدت، آب آشاميدني ما آبي بود كه پس از آنكه داخل ليوان مي ريختيم، صبر مي كرديم تا گل و كرم هاي آن ته نشين شود و سپس بخوريم. ربيعي به ما كه به خط شده بوديم رسيد، بدون اينكه حتي يك خسته نباشيد به بچه ها بگويد مشغول بررسي وضعيت ظاهري خلبانان شد. خدا رحمت كند «احمد بصيريان» را؛ احمد بصيريان چاق بود و شكم برجسته اي داشت. ربيعي همين كه به بصيريان رسيد و شكم بصيريان را ديد، با نوك پنجه اش به شكم احمد زد و با فرياد گفت: «اين چيه؟! ناصري اين كيه؟! خلبانه؟!» همين طور تك تك بچه ها را وارسي مي كرد كه به يكي از خلبانان كه سبيل پرپشتي داشت و نامش خاطرم نيست رسيد. همين كه سبيل اين خلبان را ديد باز هم فرياد زد: «اين چيه؟!» و با پشت دست محكم به سبيل وي نواخت. در نهايت، بدون آنكه بپرسد چكار كرديد و چه خورديد در اين يك هفته، به جناب ناصري بد و بيراه گفت، سوار هواپيما شد و رفت. با اين برخورد ربيعي، اگر به جناب ناصري كارد ميزدي، خونش در نمي آمد. تيمسار ربيعي حقيقتاً فرمانده نالايقي بود. كسي كه لباس فرماندهي نيرو، برايش خيلي گشاد بود. اما همانطور كه تاريخ ثابت كرد، زمستان رفت و روسياهي براي ذغال ماند.
منصور ناصري، قهرمان كم نظير فانتوم در جنگ درخشيد و مأموريت هاي بسيار خطرناك و درخشاني از خود بجاي گذاشت. من از همين جا به اين استاد بزرگ سلام و عرض ارادت مي كنم.

*به بعد از انقلاب مي رويم! اشاره اي به جناب «فاتح چهر» داشتيد؛ با توجه به اينكه اين بزرگوار فرمانده گردان آموزش، و يك خلبان مقرراتي و منظم بود، سانحه سال پنجاه و هشت كه منجر به شهادت اين خلبان بزرگ و كابين عقبش شهيد «محمود امام» شد، به نظر شما به چه عامل يا عواملي باز مي گردد؟

-بله! كاملاً صحيح است؛ جناب فاتح چهر، خلباني به اصطلاح خودمان «اهل كتاب» و مقرراتي بود كه متأسفانه در سانحه اي در بوشهر به شهادت رسيد. قبل از آنكه به علت سانحه منجر به شهادت اين بزرگمرد كه خود من هم درگير بررسي هاي بعد از سانحه بودم بپردازم، بايد مقدمه اي را عرض كنم؛
در مقوله هوانوردي، مسأله «فيزيولوژي پرواز» يا به بيان ساده تر، واكنش بدن خلبان به پديده هاي مختلف حين پرواز، مبحث بسيار مهم و قابل تأملي است؛ يعني اگر علم فيزيولوژي پرواز را از هوانوردي بگيريم، خلباني و پرواز به مقوله اي ناشناخته و خطرناك تبديل مي شود.
حالا كه به اهميت اين قضيه پي برديم، به اين نكته اشاره مي كنم كه انجام آزمايش هاي مكرر و ساليانه روي بدن خلبانان، براي بررسي صحت و سلامت جسم و روح خلبان و يا به عبارت ديگر، انطباق بدن خلبان با قوانين سفت و سخت فيزيولوژي پرواز است. با توجه به همه گير و كاربردي بودن اين آزمايش ها، نيروهاي هوايي مطرح دنيا، مي بايست بدون وابستگي به خارج از كشور متبوع شان، توانايي انجام تمام ملزومات مورد نياز براي عملي نمودن بندهاي متعدد فيزيولوژي پرواز را بصورت خودكفا داشته باشند كه نيروي هوايي ايران نيز خوشبختانه از سال هاي قديم به اينگونه امكانات مجهز شده است.
همانطور كه عرض كردم، اين سري تجهيزات، شرايط مختلف پروازي را روي زمين شبيه سازي كرده و با قرار گرفتن خلبان در معرض اين شرايط شبيه سازي شده، واكنش خلبان به آن پديده مورد بررسي قرار مي گيرد و مشخص مي شود كه آيا خلبان براساس استاندارد فيزيولوژي پرواز، توانايي ادامه خدمت به عنوان خلبان را دارد يا خير؟! يكي از اين تجهيزات آزمايشگر فيزيولوژي پرواز، «اتاق ارتفاع» است.
ادامه دارد...



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:



:: موضوعات مرتبط: اخبار و گزارشات در ارتش ج ا ا ، ،
نويسنده : دوستی