
با تعامل با دنيا و ديپلماسي بايد اثبات كنيم كه اين تنها حرف ايران نيست، بلكه حرف اكثريت دنياست.
2-از سويي ديگر ما در دوران بعد از ترامپ قرار گرفتهايم. اگر رئيسجمهور منتخب آمريكا مايل باشد كه بيشتر از مسائل خارجي به مسائل داخلي خود اهميت دهد، اروپا و كشورهايي مثل انگلستان درصدد خواهند بود كه نقش مداخلهجويانه آمريكا را در منطقه ايفا كنند و حضور خود را پر رنگتر از قبل كنند؛ البته بعيد است آمريكا هم از منافع خود در خاورميانه بگذرد و از دخالت در خاورميانه منصرف شود.
3-انگليسيها به دنبال قدرت نرم هستند. در سالهاي اخير حتي تمركز خود را از موضوعات سخت افزاري برداشتهاند و متمركز روي موضوعات نرمافزاري و فكري شدهاند. حتي براي اين منظور از افزايش توليد و ساخت باز يهاي رايانهاي هم غافل نماندهاند.
4-انگليس دومين صادركننده سلاح در جهان محسوب ميشودو قراردادي به ارزش 9.2ميليارد دلار براي تأمين سلاح عربستان درنظر گرفته است. براي درك درست سياست خارجي انگليس بايد يك مدل مسطح يا يك مثلث را درنظر گرفت كه راس آن منافع اقتصادي انگليس قرار دارد، درگوشه ديگر اين مثلث بازيابي نقش انگليس در تحولات منطقهاي است كه محدوده اين منطقه ميتواند خليجفارس، خاورميانه يا اروپا باشد. در راس سوم هم عدمتعهدپذيري در برابر هزينههاي بازيابي نقششان در دنياست.
نظرات شما عزیزان:
:: موضوعات مرتبط: ، ،

