دکتری برای خواستگاری دختری رفت

حتما نظرات خوتان را اعلام بفرمائید

دکتری برای خواستگاری دختری رفت

حالا دختری که خیلی دوستش دارم شرط کرده که فقط بدون حضور مادرم حاضر به ازدواج با من است

 نه فقط این، بلکه این گذشته مادرم مرا خجالت زده کرده است

به نظرتان چکار کنم!!

استاد به او گفت:از تو خواسته ای دارم ؛

به منزل برو و دست مادرت را بشور، فردا به نزد من بیا و بهت میگم چکار کنی 

 و جوان به منزل رفت و اینکار را کرد ولی با حوصله دستای مادرش را در حالی که اشک بر روی گونه هایش سرازیر شده بود انجام داد

زیرا اولین بار بود که دستان مامانش درحالی که از شدت شستن لباسهای مردم چروک شده و تماما تاول زده و ترک برداشته اند را دید ،

 طوری که وقتی آب را روی دستانش میریخت از درد به لرز میفتاد. 

پس از شستن دستان مادرش نتونست تا فردا صبر کند و همون موقع به استاد خود زنگ زد و گفت:

ممنونم که راه درست را بهم نشون دادی! من مادرم را به امروزم نمیفروشم

چون اون زندگی اش را برای آینده من تباه کرد!!         

هر کس مادرش رو دوست داره اینو برا تمام اد لیستاش بفرسته..

خاک پاتم مادر...

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:



:: موضوعات مرتبط: اشعار و داستانک و ابیات پند آموز، ،
نويسنده : دوستی